...:::: پلک تر عشق ::::...

میگویم که گفته باشم این مطالب از خودم نیست. با اجازه نویسندگان آن، اونارو اینجا میذارم...

...:::: پلک تر عشق ::::...

میگویم که گفته باشم این مطالب از خودم نیست. با اجازه نویسندگان آن، اونارو اینجا میذارم...

خدایا...

ای نامت از دل و جان در همه جا به هر زبان جاریست

عطر پاک نفست سبز و رها از آسمان جاریست

نور یادت همه شب در دل ما چو کهکشان جاریست

تو نسیم خوش نفسی من کویر خار و خسی

گر به فریادم نرسی همچو مرغی در قفسم

تو با منی اما من از خودم دورم

چو قطره از دریا من از تو مهجورم

ای نامت از دل و جان در همه جا به هر زبان جاریست

عطر پاک نفست سبز و رها از آسمان جاریست

نور یادت همه شب در دل ما چو کهکشان جاریست

با یادت ای بهشت من ، آتش دوزخ کجاست؟

عشق تو در سرشت من با دل و جان آشناست

چگونه فریادت نزنم! چرا دم از یادت نزنم؟

در اوج تنهایی اگر زمین ویرانه شود جهان همه بیگانه شود

تویی که با مایی

علیرضا افتخاری

عجب بالا و پایینی داره دنیا                        عجب این روزگار دلسرده با ما

یه روز دور و ورم صد تا رفیق بود                   ولی امروز ببین تنهای تنها

خیال کردم که این گوشه کنارا                     یکی داره هوای کار ما را

یکی هم این میون دلسوز ما هست             نداره آرزوی آزار ما را 

 

خدایا مگذار نفسم چراگاه شیطان شود،

اگر چنین است جانم بستان که بار گناهم از این سنگین تر نشود.

غم...

خدایا شکرت که غم را آفریدی ، درد را آفریدی ، دلتنگی را آفریدی ، اشک را آفریدی
چرا که اگر همیشه می خندیدم و شاد بودم تو را از خاطر می بردم

این واقعیت است ؛ من انقدر نمک نشناس هستم که تنها تو را در غم هایم صدا می کنم
چرا که شانه هایم توان تحملشان را ندارد .